تبریککککککککککککککک
تبریک میگمممممممممممم بادا بادا مبارک بادا ایشالا مبارک بادا اگه گفتین چرا؟ بعد از گذشت یک سال 9 ماه از تلاش بی دریغ ما برای گریه نکردن امیرعلی هنگام حمام آن هم با شدت زیاد و دور از جون چیزی شبیه خودکشی خودش به این نتیجه رسید که ما که کارمونو میکنیم و میبریمش حموم پس نباید گریه کنه هفته پیش که بردمش حموم بدون گریه لباسشو در آوارد و لیفو دادم به دستش خودش رفت زیر دوش وایساد و اشاره کرد که صابون بدم بهش و شروع کرد به لیف کشیدن از شدت خوشحالی جیغ زدم و همسری رو صدا زدم. خودش میرفت زیر دوش و دستشو میگرفت بالا دیروز که بردمش حموم از ترس اینکه نکنه یادش رفته باشه و قیامت به پا کنه آروم لباسشو درآواردم هنوز وارد حموم نش...
نویسنده :
مامان زهرا
9:02